خطری بزرگ در مقابل ماست : بحران زیست محیطی!

آیا چپ ونیروی آزادیخواه و ترقیخواه برای مقابله با آن آماده است؟

 

در گزارش زیست محیطی کنگره 20 سازمان راه کارگر گفته بودیم :" روند نابودی زیست محیطی ایران ومنطقه و جهان ما را در مسیر خطرناکی قرار داده است. روند کالا شدن آب سالها ست که آغاز شده است. اینک ما در مرحله ای قرار گرفته ایم که هوا نیزکالایی میشود. هوایی که همه انسان ها و موجودات زنده اعم از گیاهی و حیوانی طی میلیون ها سال تنفس نموده اند و انسان در مدت عمر کوتاه خود بدون پرداخت هزینه ای یا تحمل دلهره ای آن را استنشاق کرده است اکنون دیگر همه چیزش زیر فشار پروسه سودجوئی سرمایه است. سرمایه اجزاء و عناصر هوا را به کالاهای مورد خرید و فروش مبدل ساخته است و این روند با پیشرفت سرمایه در حوزه های ظریف تر تولید کالایی نظیر تولید ابزار های الکترونیکی تولید، ابزار های نجومی، تولید دارو، تولیدات نفت و مشتقات آن، تولیدات شیمیایی و پتروشیمی، گسترش سریعتری می یابد. سرمایه در روند تولید کالایی خود نه تنها اجزاء هوا را به کالا تبدیل می کند بلکه در روند خود تمامی ضایعات، باقی مانده های تولیدی و سموم خودرا بصورت آلاینده های هوایی بدون هیچ هزینه ای به فضا می فرستد و به این ترتیب مانند آن چه بر سر آب و زمین می آورد مبالغ هنگفتی را هزینه می کند. نور، آب و هوای تازه، که حیاتی ترین مایحتاج انسانند دیگر پدیده‌های طبیعی در دسترس بشر نیستند. همه آن‌ها حول محور سوددهی سرمایه می چرخند و هر میزان دسترسی مردمان به آنها یا سالم بودن و نبودن آن‌ها تابع اراده سرمایه است. روزانه  پیامد های فاجعه بار این پدیده زندگی دهها میلیون نفر از مردمان را تحت تاثیر قرار میدهد. بادهای توام با ذرات خاک های این منطقه و آلودگی های عمومی ناشی از دود و ذرات کارخانجات، ترافیک، فلزات سنگین و آلودگی های نفتی ناشی از استخراج نفت باعث هر از چند گاهی توقف جریان زندگی مردم در بخشهای مختلف کشور خصوصا در خوزستان مشاهده شده است. مدتهاست که  اهواز ،تهران ، سنندج و کرمانشاه وزابل  در میان آلوده ترین شهرهای  دنیا قرار دارند.  در 10سال گذشته مردمان پایتخت ایران  تنها هر سال 200  روز از هوای پاک برخوردار بوده‌اند و مابقی روزها را در هوای ناسالم و یا در شرایط هشدارو وضع هشدار سپری کرده‌اند".

این درحالی بود که گزارشات از   خشکی دریاچه ارومیه و احتمال  مهاجرت 7 میلیون نفر در نتیجه توفانهای نمک، بیابان زایی و گسترش ماسه ها حکایت داشت. گزارشات نشانگر آنست که در حال حاضر کشاورزی حاشیه شرقی و شمال غربی دریاچه ارومیه محو شده و ریزگردهای نمک، زندگی مردم را از لحاظ بهداشتی و سلامتی در معرض خطر قرار داده است و سرطان پوست در حیوان و انسان بیش از ۳۰ برابر شده است.

 اینک موقعیت زیست محیطی در بسیاری از مناطق به نقطه بحران رسیده است. مردم سیستان وبلوچستان با خشک شدن هامون و هیرمند وخشک شدن تالابها  ، بیش از هفت ماه سال از آلودگی هوا و افزایش غلظت گرد و غبار منطقه به شدت در رنجند. تصویر  مدفون شدن 400 روستا در این منطقه  در زیر گردبادها وطوفانهای شن ، خالی شدن روستاها وشهرها ی مرزی نشانه های خطر  نابودی همه آثار زیست محیطی در اینجاست. در اینجا نیز میزان آلودگی هوا به 35 برابر استاندارد جهانی رسیده و طوفان‌های شن فاجعه می آفرینند.

اینها نشان دهنده آنست که  حکومت اسلامی و سرمایه داران مطلقا در فکر برنامه ریزی مبارزه با آلودگی هوا، تهی شدن ذخایر سطحی و زیر زمینی آب ها نیستند. آلودگی و تخریب هوا، تبدیل شدن پدیده های طبیعی هوایی به عوامل خانمان برانداز نتیجه قهری موجودیت و بقای روابط تولیدی سرمایه داری  و تبدیل شدن همه چیز به کالاست. چیزی که همه جا، در همه منافذ هستی سرمایه داری، حوزه تولید مواد غذایی، کشاورزی صنعتی، تولید انرژی و سایر حوزه ها مشاهده می کنیم. سرمایه با هدف دستیابی به سود انبوه تر دست به کار  مسموم کردن توده های کارگر توسط آفت کش ها، افزوده های شیمیایی به غذا، استخراج عظیم نفت و مواد کانی مضر برای انسان و طبیعت زنده، تخریب آب ها، آلودگی هوا، افزایش بی حساب گازهای گلخانه ای و غیره زده است. سرمایه در اشکال مختلف ودرهمه جهان در رقابتی سخت بر سر مواد خام و هر چه کم هزینه کردن این کالاها بسر می برد و در هر پهنه ای رقابت تا چشم کار می کند بشریت را قربانی می سازد.

همانطور که در کنگره های 19 و 20 سازمان راه کارگر گفتیم این تصویر نشانه آنست که جهان ما و خصوصا کشورومنطقه  ما   در اثر تغییرات سریع زیست محیطی در انتظار یک فاجعه عمومی بسر میبرد. این فاجعه چشم اندازی تیره را حداقل به دو صورت درگیری و جنگ بر سر آب  ویا  مهاجرت و جابجایهای گسترده  میتواند بدنبال آورد.

برخی مشخصه ها نشانه نزدیک شدن ما به فاجعه است:

1- مدفون شدن چهارصد روستای بلوچستان در زیر طوفانی از شن نشان داد که مسائل زیست محیطی برای برخی مناطق به مرحله بازگشت ناپذیری رسیده است.

2 - تظاهرات ودرگیریهای اخیر در جهارمحال بختیاری و خوزستان  در اعتراض  به انتقال آب به مناطق مرکزی و یا پروژه های صنعتی وکشاورزی نشان داد که پتانسیل درگیریهای بزرگ بر سر آب و تقسیم آن وجود دارد. خصوصا وقتی با عدم عقلانیت اقتصادی ونبود پروژه های دراز مدت با هدف انسانی و اجتمایی روبرو هستیم.

3-  خشک شدن تدریجی دریاچه ها ورودخانه ها و تالاب ها ی ایران ، نبود یک برنامه ریزی جامع ومحلی و منطقه ای ،ایران ومنطقه خاورمیانه را میتواند به صحنه درگیریها و تنشهای محلی –ملی و منطقه ای و جابجاییهای بزرگ جمعیتی سوق دهد.

 4-  آلودگیهای ناشی از زباله های صنعتی وکشاورزی وبیمارستانی ،در کنار آلودگیهای ناشی از استخراج و صدور  نفت و گاز، خلیج فارس ، دریای عمان و خزر را به بحران فاجعه بار و غیر قابل بازگشتی زیست محیطی  سوق میدهد. مسابقه همسایگان در بخشهای شمالی و جنوبی دریاهای ایران در استخراج و صدور گاز ونفت وایجاد جزیره های مصنوعی در این مناطق ،زندگی آبزیان را به خطر انداخته و زندگی بسیاری از  مردمان این سواحل با مشگلات و بیماریهای مختلف عجین شده است.

5- طبقه حاکم بر کشورهای منطقه ما ،باهدف سود آوری و بهره برداریهای سریع، با سد بندی آبها وتغییر جهت رودخانه ها وبهره برداری صنعتی و کشاورزی از آب، بسیاری از دریاچه ها وتالابهای کشور و کشورهای همجوار را نابود کرده اند.  طوفانهای شن وریزگردها،  نابودی کشاورزی ودام پروری،  بحران و تنشهای بزرگ را همراه با گرسنگی وفقر و فلاکت و مهاجرتهای ناگزیر  به همراه آورده است.

6- گرچه مسئله زیست محیطی مسئله عمومی مردمان ایران در مناطق مختلف است  وبسیاری از مردمان ایران از نبود آب و هوای سالم در رنجند. اما مردمان بلوچستان و خوزستان و آذربایجان و کردستان بیشترین رنجهای این بحران را بر دوش دارند. عدم برنامه ریزی ، تبعیض ملی ومنطقه ای و بی توجهی به مناطق پیرامونی ،همراه با سکوت رسانه ای ،موقعیت ملیتهای تحت ستم را بیش از پیش بسوی بحران میکشاند. بحرانهایی که میتواند زمینه های  جنگهای بزرگ وویرانگرو بحرانهای عمیق  را  بر سر مسئله آب فراهم  کند.

7-  جنگ و اشغال وسلطه طلبی امپریالیستی ،حاکمیت استبدادهای ویرانگر قرون وسطایی در منطقه و رقابتهای آشکار و پنهان آنها از عوامل مهم این ویرانگریهای زیست محیطی است.

بنابراین آنچه که مثل آفتاب  روشن است این است که مبارزه برای حفظ محیط زیست میبایست با مبارزه ضد سرمایه داری ، ضد امپریالیستی و علیه شرکتهای چند ملیتی پیوند خورد . چرا که مبارزه علیه غارتگری امپریالیستی و سرمایه داری  ونابودی محیط زیست بهم گره خورده اند. با توجه به اين سياست های ضد محيط زيستی امپرياليستی ، طبقه  کارگر و جنبش جهانی چپ باید ا ز جنبش محيط زيست پشتیبانی کند وخواستهای این جنبش را خواست خویش پندارد. چرا که بحران جهانی محیط زیست ، محصول نظام سرمایه داریست و نمیتوان بدون مبارزه علیه سرمایه داری ،مبارزه برای حفظ محیط زیست را عمیقا پیش برد.

در بسیاری از کشورها مقاومت وسیع توده ای و رایکال علیه سیاست های ویرانگر سرمایه داری صورت گرفته و میگیرد. در کشور ما ، جنبش بزرگ مقاومت برای دفاع از محیط زیست در بسیاری از نقاط کشور شکل گرفته است.  اعتراضات گسترده مردم برای نجات دریاچه ارومیه ، تشکیل زنجیرهای انسانی برای نجات کارون، اعتراضات گسترده مردم چهارمحال وبختیاری علیه پروژه های انتقال آب ، اعتراضات مردمی در دفاع از حق نفس کشیدن و آب سالم  در بسیاری از شهرهای ایران، تشکیل دهها و صدها گروه و نهاد غیر دولتی مستقل در دفاع و محافظت از محیط زیست و واکنش آگاهانه بسیاری از مردم در مقابل سیاستهای مخربانه و جنایتکارانه رژیم اسلامی علیه محیط زیست نشان های امیدوارکننده ایست برای تغییرات بزرگ در صحنه سیاسی ایران. در این میان باید بر نقش زنان در این میان و اهمیت حضور آنان تاکید کرد. زنان در بسیاری از کشورهای ایران وجهان  در صف مقدم مبارزه برای دفاع از محیط زیست قرار دارند و این قطعا در مورد کشور ما و منطقه ما برای دنیایی عاری از جنگ، عاری از سلاحهای اتمی و شیمیایی و راکتورهای اتمی ، منطقه ای مهربان با طبیعت و انسان ووحش اهمیت دارد.بنابراین نیروی چپ و آزادیخواه وصلح طلب ، فعالین جنبش آزادی و برابری ، فعالین جنبشهای مدنی وزنان ودانشجویان ،  نویسندگان وشاعران و همه انسانهای ترقیخواه و بشردوست باید دراین رابطه براهمیت این جنبش تاکید کنند. تلاش کنند که این اعتراضات حق طلبانه وشریف را در راستای مبارزه علیه سرمایه داری ، علیه رژیم اسلامی ، علیه جنگ واشغال سازمان دهند ومانع از بروز تشتت و درگیری میان مردمان ایران و همسایگانش شوند.  تلاش باید کرد همبستگی اکثریت عظیم مردمان ایران برای آزادی ، برابری ،سوسیالیسم - جهانی بهتر و انسانی تر که حقوق انسان و حیوان و طبیعت محترم شناخته شود – سازمان یابد. سازمان راه کارگر در دوره ای که در پیش است باید خود وهمه رهروان راه آزادی وسوسیالیسم را برای مقابله با این بحران  آماده کند. بحران در مقابل ماست باید خود را برای آن آماده کنیم.

کمیسیون سیاسی

ژوئیه 2016